تمرین شمارۀ ۱۶: افزودن به اطلاعات – احساسات
فصل دوم: پیشرفت به عنوان یک مربی
تمرین شمارۀ ۱۶: افزودن به اطلاعات – احساسات
Adding to the data – feelings
آن آرکر (Anne Archer)
هدف تمرین
این تمرین به مربی کمک میکند تا از بدن خود برای جمعآوری اطلاعات بیشتر استفاده نماید.
توصیف تمرین
ممکن است شما مراجعینی داشته باشید که در بیان مشکلات و مسائل خود زبان و کلام قدرتمندی دارند و همچنین استاد استدلال و توجیه و تفسیر هستند. در چنین موقعیتی احتمال اینکه در دام کلام ظاهری آنها بیفتید و از احساسات درونی خود (منبع مفید اطلاعات بیشتر) غافل شوید وجود دارد.
ابتدا این تمرین را با یکی از همکاران مورد اعتماد خود امتحان کنید. فردی را انتخاب کنید که او نیز به توسعۀ مهارتهای احساسی و شهودیاش علاقه داشته باشد. در این صورت هردوی شما سود میبرید.
روند اجرای تمرین
توصیه میشود قبل از شروع این فرآیند، ابتدا موضوعی را انتخاب کنید که یکی از شما دو نفر قرار است دربارۀ آن صحبت کند. در حالت ایده آل، باید موضوعی را انتخاب کنید که اندکی در حال بازی کردن با ذهن شماست. همچنین، باید موضوعی باشد که بتوان حدود ۱۰ دقیقه دربارۀ آن صحبت کرد.
اجازه دهید فرض کنیم قرار است همکار شما صحبت را آغاز کند. روی صندلیها و کنار هم بنشید، نه رو به روی همدیگر. در این حالت ممکن است کمی احساس عجیب و غیرعادی داشته باشید اما لازم است فردی که با او صحبت میکند را نبینید. آن فرد شروع به صحبت کردن دربارۀ موضوع خود میکند و تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که به او گوش دهید. از نگاه کردن به او اجتناب کنید.
زمانی که او صحبت میکند، به احساسی که در بدن خود دارید و تغییرات این حس در طول صحبت کردن او، توجه کنید. پس از ۱۰ دقیقه، صحبت کردن او را قطع کنید و توضیح دهید که چه حسی داشتید و این حس چگونه در حین صحبت او تغییر کرد. سعی کنید این کار را با یک توصیف جسمانی بیان کنید، نه اینکه آن را تفسیر کنید. مثلاً بگویید “من در قسمت بالای قفسۀ سینهام احساس تنگی و گرفتگی داشتم.” بهجای “وقتیکه شما صحبت میکردید، من احساس اضطراب داشتم.”
جالب است که گاها احساساتمان همانی است که دیگران توصیف میکنند. هرچقدر این تمرین را بیشتر انجام دهید، بیشتر متوجه احساسات خود میشوید و نسبت به احساسات ناآشنایی که متوجه آنها میشوید، کنجکاو خواهید شد.
در مرحلۀ دوم این تمرین، شما به همان شیوه صحبت خود را آغاز خواهید کرد اما بهمحضی که متوجه احساسی شدید، توقف خواهید شد. برای مثال: “متوجه شدم که شانههایم سفت شدهاند”. ممکن است آن فرد متوجه شود یا متوجه نشود که او نیز همین تجربه را داشته است. به اجرای تمرین ادامه دهید و اگر متوجه تغییرات دیگری شدید، صحبت کردن را متوقف کنید. دوباره متوجه احساسی در بدن خود شدید، صحبتتان را قطع کنید. مهم است که هردوی شما توجه داشته باشید که این تمرینی است برای افزایش آگاهی شما بهعنوان یک مربی.
در موقعیت کوچینگ، در پرسش و پاسخ شما همیشه عنصر کنجکاوی وجود داشته باشد زیرا ممکن است آنچه شما احساس میکنید، به مراجع مرتبط نباشد. میتوانید چیزی شبیه به این بگویید: “من متوجه شدم که نفس کشیدنم کمی سخت شدهاست. مایلم بدانم آیا شما نیز همین احساس را دارید؟” اگر مراجع گفت “نه”، به کار خود ادامه دهید. همۀ آنچه انجام میدهید، ارائۀ یک احتمال است و من اغلب متوجه شدهام که این مداخلات باعث ایجاد آگاهی جدید در مراجع میشوند.
زمانی که آگاهی خود را کاملاً افزایش دادید، میتوانید از این تمرین به عنوان شیوهای برای کمک به مراجع استفاده کنید تا او نیز توانایی خود در توجه به احساساتش را در زمانبروز آنها، توسعه دهد.
بقیۀ تمرینات این کتاب را در صفحۀ آموزه های کوچینگ دنبال کنید.
ادامه دارد…
منبع: کتاب ۱۰۱ استراتژی و تکنیک کوچینگ
۱۰۱Coaching Strategies and Techniques
نویسنده: گلدینا مک ماهون و آن آرچر
Gladeana McMahon, Anne Archer
استفاده از مباحث این مقاله تنها با ذکر منبع (mrostad.com) مجاز می باشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.