تمرین شمارۀ ۱۸: به مراجع خود ماهی ندهید، ماهیگیری یاد بدهید
فصل دوم: پیشرفت به عنوان یک مربی
تمرین شمارۀ ۱۸: به مراجع خود ماهی ندهید، ماهیگیری یاد بدهید
Helping your client to learn for themselves, not doing the work yourself
پیتر مل رز (Peter Melrose)
هدف تمرین
گاهی ممکن است مراجع نتواند آنچه را که برای بقیه و خود شما واضح است، ببیند. وسوسه در این است که با گفتن آنچه شما میبینید، زمان را ذخیره کنید. با اینحال، این رویکرد بهاندازۀ این استراتژی که مراجع شما را قادر میسازد خودش کاری کند که بیاموزد، مؤثر نیست.
توصیف تمرین
در این استراتژی، به مراجع خود کمک میکنید راجع به موقعیتش بیاموزد و برای خودش راهحلی بیابد.
روند اجرای تمرین
در شیوۀ کوچینگ خود، رویکردی غیرمستقیم اتخاذ کنید. سؤالات باز بپرسید؛ مسائل را بدون ارائۀ قضاوت، راهحل یا تئوریهای شخصیتان کشف کنید. بر احساسات و همچنین افکار مراجع خود تمرکز کنید. بر احساساتی که مراجع در مورد هر چیزی دارد، متمرکز شوید. از احساسات خود در لحظه آگاه باشید و اگر به مراجع کمک میکنند، آنها را با او در میان بگذارید. برای مثال، “هنگامیکه به من میگویید همکارانتان از پذیرفتن توصیههای شما خودداری میکنند، احساس ناامیدی میکنم”.
به خاطر داشته باشید که شما مجبور نیستید مسئله را درک کنید. این وظیفۀ مراجع است که باید آن را درک کند. بنابراین، سؤالات بیپرده همان چیزی است که به آن نیاز است، نه توانایی تحلیل یا بینش شما برای حل «مشکل» مراجع.
وقتی چالشی ایجاد میکنید، این کار را ادامه دهید تا مراجع کاملاً نسبت به تناقضات و ابهامات ذاتی در جایی که قرار گرفته است، آگاه شود. برای مثال: “شما میگویید میخواهید فلان کار را انجام دهید و همکارانتان از اینکه انتظار دارند شما کار دیگری انجام دهید در اشتباه هستند”. سعی نکنید با ایجاد چالش مراجع را به هر جهت «هدایت کنید». برای مثال، “پس، حق با شما/آنهاست؟” یا “در اینجا راهی وجود دارد که من میتوانم آن را ببینم”. سعی کنید با با انرژی مراجع کارکنید. برای مثال، “چگونه از این بین بست بیرون میروید؟” یا “در این بن بست چه احساسی دارید؟”
جایی که برای مراجع یک «نقطۀ کور» وجود دارد، با توجه به جمعآوری دادههای تشخیصی، ممکن است مراجع از شما انتظار داشته باشد پیامی به او ارائه دهید. در برابر فشار مدافع بودن خود، مقاومت کنید. از این اطلاعات استفاده کنید تا مراجع را قادر سازید خودش به شما بازخورد دهد. برای مثال، “این اطلاعات نشان میدهند که… نظر شما چیست؟”
بدون اینکه بخواهد همهچیز را از طرف او بپذیرید، به مراجع کمک کنید تا آنچه دیگران میبینند را خودش کشف کند. شما آنجا هستید تا مراجع را قادر سازید بهطور واقعی با آن اطلاعات درگیر شود. اگر حق با مراجع باشد، نیاز دارد که همه یا بخشی از آن اطلاعات رد کند.
ممکن است اطلاعات جدیدی از تجارب اخیر کاری او در دسترس قرار بگیرند تا حس مراجع نسبت به خودش را به چالش بکشند. تمرکز خود را بر چگونگی درک مراجع و رفع تنشها و تضادها حفظ کنید. شما آنجا هستید تا “پاهای مراجع خود را در آتش نگهدارید”، نه اینکه شعلهها را باد بزنید و شعلهور کنید، آتش را خاموشکنید، مراجع را مجبور به پذیرش دیدگاه سازمان کنید یا به او اجازه دهید خود را فریب دهد. کار سخت برای مراجع است که احساس میکند آتش در حال سوختن است و هیچ راه مؤثری جز یادگیری جدید ندارد.
نکته:
۱- پذیرش و تغییر به اندازۀ کافی با سرعت اتفاق نمیافتد.
۲- شکست برای مشاهدۀ یادگیری مراجع اتفاق میافتد زیرا یادگیری او تنها «پاسخ صحیح» شما نیست.
۳- تسلیم شدن در برابر این خواستۀ مراجع که “فقط به من بگو” اتفاق میافتد.
۳- استفاده از این رویکرد زمانی که بخواهید رک و مستقیمتر عمل کنید، میتواند بهتر باشد.
بقیۀ تمرینات این کتاب را در صفحۀ آموزه های کوچینگ دنبال کنید.
ادامه دارد…
منبع: کتاب ۱۰۱ استراتژی و تکنیک کوچینگ
۱۰۱Coaching Strategies and Techniques
نویسنده: گلدینا مک ماهون و آن آرچر
Gladeana McMahon, Anne Archer
استفاده از مباحث این مقاله تنها با ذکر منبع (mrostad.com) مجاز می باشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.