چگونه یک عملی شویم!
در ستایش عمل و عملگرایی و راهکارهایی برای اهل اقدام شدن
یکی از بزرگترین حکمتهای زندگی در واژه سهحرفی «عمل» یا act فشردهشده است. هرچقدر عمر بیشتری از خداوند متعال میگیرم بیشتر به قدرت و جادوی این واژه پی میبرم.
۱-عمل یک دنیای جدید است که باید تجربه کرد.
درباره هر چیزی میتوان حرف زد، خواند، شنید و یا دید تمام این موارد سطح آگاهی خاصی به شما میدهند اما وقتی درباره همان چیز عملی انجام میدهید متوجه میشوید وارد دنیای ناشناخته و عجیب دیگری شدهاید. در این دنیا گویی همهچیز متفاوت است. همهچیز جدید است و تجربه نویی برایتان رخداده است.
آیا تجربه عمل جنسی با خواندن درباره آنیکی است؟
آیا تجربه خوردن یک نوشیدنی یا خوراکی با دیدن آنیکی است؟
آیا تجربه شنا با شنیدن درباره شنا یکی است؟
آیا تجربه درد با خواندن درباره درد یکی است؟
۲-عمل تو را عمیق میکند.
عمل بزرگترین آموزگار روی زمین است.
فقط زمانی میتوان ادعای یادگیری عمیق و فهم دقیق درباره موضوعی را داشت که درباره آن موضوع اقدامی انجام داده باشیم. وگرنه هر چه بگوییم از دیدهها و شنیدهها و خواندههاست نه از تجربه.
بارها از والدینمان شنیدهایم که تا پدر/مادر نشوی دغدغههای ما نسبت به خودت را درک نمیکنی و سالها بعد زمانی که پدر/مادر شدیم تازه میفهمیم که چقدر حرفشان درست بوده.
۳-عمل فاصله میاندازد.
نقطه مقابل عمل یک کلمه سهحرفی به نام حرف است.
و متأسفانه یا خوشبختانه اغلب آدمها اهل حرفاند تا عمل؛ زیرا حرف زدن لذتبخش و عمل کردن بهاندازه آن لذتبخش نیست؛ بنابراین تو اگر اهل عمل باشی از اکثریت افراد جدا میشوی و به اقلیت موفق میپیوندی.
عمل فاصله بین فقرا و ثروتمندان، شکستخوردگان و موفقها و بدحالها و خوشحالهاست.
۴-عمل راهنماست
بهترین راهنمای انجام درست هر کاری، اقدام کردن است. در ذات اقدام آزمونوخطا نهفته است و آزمونوخطا فراموشنشدنیترین روش یادگیری است؛ بنابراین عمل تو را توانمند میکند.
۵-عمل از بین برنده احساسات بد و ترس است.
عمل ذاتاً میتواند حس اضطراب تو را از بین ببرد. عمل نابودکننده ترس است. عمل پادزهر افسردگی است. اگر میخواهید با فردی دشمنی کنید نگذارید کار کند، بیعملی به وجود آورنده حس بد و افسردگی است.

عملگرایی و اقدام
چگونه عملگرا شویم
۱-قدرت چکلیست
کارهایی که باید انجام شود را لیست کرده و پس از انجام تیک بزنید همین بازی ساده، دوپامین ترشح میکند و مغز را به عمل وامیدارد.
۲-قانون ۵ دقیقه
کاری که انجامش زیر ۵ دقیقه وقتتان را میگیرد همینالان و درجا انجام بدهید. به تأخیر انداختن چنین کارهایی بههیچوجه مجاز نیست.
۳-قدرت خرد کردن
کارها را خردکنید. این حکمت بسیار ساده است اما بسیار جواب میدهد. یکی از روشهای من در آموزش کتاب نویسی این است: کتابتان را به ۴۰ نکته تبدیل کنید و روزی یک نکته را بنویسید.

شعار نایک: فقط انجامش بده just do it
۴-تعهد بدهید.
حکمت عامیانه «ایرانی جماعت باید زور بالا سرش باشه» لااقل درباره خود من صدق میکند. من و یقین دارم اغلب ما آدمها تا چماق و زور! بالای سرمان نباشد مدام کارها را به تعویق میاندازیم. راهکار این است که به دوستتان یا کوچتان تعهد بدهید و از او بخواهید هر هفته شما را چک کند.
۵-قانون ۵ ثانیه
این قانون متعلق به مل رابینز است. همان بشمار ۳ در ادبیات خودمان. فلسفه این قانون این است: مغز ما بیش از ۱۰۱ مکانیسم روانی دارد تا حفظ حالت موجود کند و کاری انجام ندهد. با قانون ۵ ثانیه این مکانیسمها را دور میزنید. برای هرکاری وقتی تعلل میکنید در ذهنتان از ۵ به یک برعکس بشمارید و بلافاصله دست به عمل بزنید. مثلاً صبحها هنگام بیدار شدن میگویید بگذار ۱۰ دقیقه دیگر بخوابم در این هنگام بگویید ۵٫۴٫۳٫۲٫۱ و بلافاصله پتو را به گوشهای پرت کنید! و به هوا بپرید!
سلام خدمت استاد شیر محمدی عزیز، مثل همیشه عالی… شیفته ادبیاتتونم استاد، منم خیلی دوست دارم یاد بگیرم به این خوبی بنویسم.
اما استاد ما از یک عملی شنیدیم راز موفقیتش رفیق بد بوده و زغال خوب 😁😉
بسیار عالی بود
باسلام وعرض ادب خیلی عالی بود
باسلام وعرض ادب خیلی عالی بود استاد واقعا طلا فرمودید
باسلام وعرض ادب خیلی عالی بود استاد واقعا طلا فرمودیدخیلی مفید بود