کلیپ سوریلند و فیدبک هشدار دهنده به برخی مدرس نما
درس های رایگان/گران کلیپ سوریلند برای مدرسان
چند روز پیش ویدیویی را روی کانال سوریلند قرار دادند و دیدم حاوی نکاتی بود که باید هر مدرس درجهیکی بداند.
هدف از نوشتن این مقاله، تحلیل من از کلیپ فوق است و بازخوردهای بخشی از تفکرات جامعه که اگر زرنگ باشیم می توانیم تهدید را به فرصت و به بیان ساده تر مشکلات را به شکلات تبدیل کنیم تا دهان مبارک مان شیرین شود نه صاف!
بهتره اول ویدیو مربوطه را یک مروری بکنیم.
اگر قبلاً نیز این ویدیو را مشاهده کردید تقاضا میکنم دوباره نگاه کنید
می خوام با استفاده از این ویدیو، چند نمونه فیدبک بهتون بدم تا امپراتوری آموزش خودتون را بسازید و در امنیت کامل، حفظش کنید.
نکته اول: من می خوام ولی جیب ام نمیذاره!
در بین شاگردانتان افرادی خواهند بود که وقتی سراغ شما میآیند اولش هوایی فرست کلاس میخواهند بروند ولی آخرش زمینی (با اتوبوس) میشود تا با بودجهشان بخواند. (من نبودم دستم بود تقصیر جیبم بود.)
پس اگر فردا روزی یکی آمد و خیلی کلاس گذاشت ولی رفت و ارزانترین محصولتان را خرید بههیچوجه ناامید نشوید و مطمئن باشید که هیچ ربطی به نحوه بازاریابی و یا پرسونال برندینگ ندارد و در یککلام ” زیاد حرص نزنید ”
اینجاست که باید هوشیار باشید و محصول ارزانتان را آنقدر خوب ساخته باشید (کتاب یا هر محصول دیگری) که نتواند شما را فراموش کند و هر زمان که امکان خریدش را داشت محصول گرانتر شما را تهیه کند.
باید آن محصول ارزانتان آنقدر خوب باشد که حتی یکلحظه هم فکر استفاده از محصولات رقیبتان به سرش نیاید.
نکته دوم: استاد دکتر پروفسور شیپورچی نباشید!
مردم دیگر میدانند که میشود از هاروارد هم سه سوت مدرک گرفت فقط با یه مبلغ نسبتاً پایین.
شاید الآن بگویید چطوری ممکنه؟
کافیه یک سرچ بزنید ” مدرک آموزش از راه دور “ که از هر کشور و هر دانشگاه و هر رشتهای به شما مدرک میدهند اونم مدرک خیلی خوشگل مُشگِل (شما بزن «خرید مدرک آکسفورد» بازم میاره گوگل جان)
اما چیزی که باید بدانید این است که کسانی از شما مدرک میخواهند که اصلاً در وادی آموزش و سرزمین یادگیری نیستند و قطعاً آموزشتان را هم بخرند باز نتیجهای نمیگیرند. در کل بهتر است هر چه زودتر آن دسته از افراد را از بازار گوشهایتان حذف کنید.
چند وقت پیش دیدم ناگهانی یکی از مدیر فروشان بیمه که می شناسمش شده دکتر ….. از فرانسه! خیلی تعجب کردم بعد که سرچ کردم متوجه شدم بله! دانشگاه فلان فرانسه با نمایندگی داخل، غیرحضوری، یکساله دکترا توزیع می کند! فقط کافیه سرکیسه را حسابی شل کنی.
شرم آوره که به ایشون می گن دکتر! و به خواهر همسر بنده که لیسانس شهید بهشتی خونده و ارشد صنعتی شریف(رتبه تک رقمی فیزیک) و دکترا آکسفورد داره می خونه هم میگن دکتر.
نکته سوم: در ۱۷ سالگی فقیرترین حیوان جنگل و در ۲۲ سالگی حیوان ترین فقیرِ جنگل!
قرار است آزمایشی انجام دهیم. یک بطری آب خالی بردارید و برید جلوی ظرفشویی و شیر آب را باز کنید و بطری را زیرش بگیرید تا پر شود. (میدونم نرفتی شلوغ!)
“به این میگن تکامل”
در خانه اگر کس است، یک حرف بس است.
حالا میتوانید آب را نوش جانتان کنید. (آزمایش تموم شد اگر تشنه نیستید آب رو بذارید یخچال)
الآن شما مدرس هر چیزی باشید یکزمانی از آن خالی بودید ولی خواستید زیر شیر دانش قرار بگیرید و خودتان را پرکنید
درواقع میخواهم بگویم که شما مقصر خواهید بود اگر کسی تصور کند بعد از خرید محصولتان در جا پر میشود و نتیجه نهایی نمایان میگردد.
پس روند تکامل را پلهپله نشان دهید تا شاگردانتان خیلی زود ناامید نشوند.
نکته چهارم: کپی ممنوع!
به قول آقای سهیل رضایی که ایشان نیز از حضرت مولانا نقلقول میکنند باید مدرس درجهیک مبتلا شود تا حال مخاطبانش را بهتر درک کند.
کپی کردن کتاب هفت هزارتومانی صرفاً به معنای نرسیدن به درجه مدرسی است، استادی که جایگاه خود را دارد. والسلام.
برای درک بهتر و بیشتر موضوع میتوانید به لینک زیر مراجعه فرمایید و به پادکست آن گوش فرا دهید.
گفتگوی سهیل رضایی و محمدرضا شعبانعلی
کسانی که یکزمانی گفتند مدرس بودن فقط فروش اطلاعاته و ۱۰ تا کتاب بخونی فول فول می شی و می تونی اون رو تدریس کنی به نظرم الآن باید حرفشون را پس بگیرند.
این حرف به این معنا نیست که هر اشتباهی را مرتکب شویم و یا هر آزمایشی را روی خودمان انجام دهیم بلکه اگر ما به آن مبتلا نشدهایم و مخاطبمان به آن دچار و مبتلا شده است آن موقع بهتر است بهصورت رایگان و برای داشتن «کیس استادی» آنها را بهصورت رایگان حمایت کنیم و دانستههایمان را به بوته آزمایش بگذاریم.
نکته پنجم: شومن نباشید!
بعضیها فکر میکنند با شومن بودن، گیمیفیکیشن و یا بازی سازی را در آموزشهای خود گنجاندهاند و حس میکنند خیلی خفن تشریف دارند.
اما زهی خیال باطل.
دنبال الگو باشید اما اگر حداقل یک حرکتی برایتان جالب نیست، صرفاً به خاطر واکنش مثبت مخاطبان کپی کاری نکنید و خودتان باشید.
نکته ششم: بلبلی که حرف میزند اونم انگلیسی!
مگه میشه؟ مگه داریم اصلاً؟
وقتی قرار است ادعایی بکنید و یا “پروپاگاندایی” به کار ببرید فکر نکنید فقط خودتان زرنگ هستید بلکه مخاطبانتان بهراحتی خواهند فهمید و آنهایی که آن لحظه متوجه نشدند بهزودی خواهند فهمید و پتهتان میریزد روی آب
وقتی میگوییم «پیشنهاد رد نشدنی» بدهید بعضیها این تصور بلبلی و آب خوردنی را دارند که البته تقصیری هم ندارند چون بیشتر از آن را هم ندیدن خب. (الکی مثلاً من خیلی می دونم/ راستی یک فرصت خوب برای شما)
در کل بهتر است از اول جلوی سوءتفاهم را بگیرید اگر میخواهید مدرس درجهیک باشید.
نکته هفتم: پدر فلان کار و شوهرعمهٔ آن!
بازخواهش میکنم که فیلم دَرنَه وَ کْ نید (برره ای خوانده شود)
مثالی برایتان میزنم تا قضیه برایتان واضحتر شود
مثلاً کسی میگوید من راه ثروتمند شدن را میدانم و نتیجه هم گرفتهام و توانستم بالاخره “ماشین شخصی” داشته باشم.
درواقع ایشان راست می گه. قبلاً یک لگن داشتند و الآن پراید صفرکیلومتر (اون مدلی که بدون زوارِ و خیلی هم لاکچری ِ) و این براش یک موفقیت بزرگیه و خودش هم میداند که واقعاً موفقیت مالی نیست و باز میداند که مخاطبانش تصورشان اینه که الآن پورشه پانامرایی چیزی داره و اونم از قصد میخواهد مخاطب اش دچار اشتباه شود و اگر بعداً لو رفت بگوید من درست گفتم شما بد برداشت کردید.
مگه پراید چشه؟ ماشین شخصی حساب نمی شه؟
این مدل کسبوکار خیلی دوام نمی آره. مطمئن باشید.
نکته هشتم: فقط فروشنده پکیج نباشید!
یک جمله کلیشهای هست که میگه “رسالت داشته باشید”
بهگونهای کارکنید که اگر پولی هم بهتان ندادند ناامید نشوید و آنقدر رسالتتان بزرگ باشد که فقط با پول به آن نرسید.
من به شما قول میدهم اگر تصمیمتان برای مدرس درجهیک شدن واقعاً جدی باشد بعد از ۳ یا ۴ سال کمترین چیزی که خواهید داشت پول خواهد بود پس اگر رسالت نداشته باشید بعداً فقط مدرس پولداری خواهید شد نه مدرس تأثیرگذار و ثروتمند. (الکی مثلاً پول برای من مهم نیست)
در یککلام با جانودل هم آموزش دهید و هم آموزش ببینید. نان استاپ
تا اینجا با بررسی چندین نکته خواستیم بازخورد رایگانی از جامعه و رسانهها بگیریم و با توضیح آنها به این روش مشکلات را به شکلات تبدیل کنیم.

داغ داغ از همایش امروز،البته من شرکت کننده بودم نه سخنران
جمعبندی از زبان شیخ رجبعلی خیاط
شیخ رجبعلی خیاط نقل میکنند که ایشان در عالم مکاشفه که بودند پرسیدهاند ” هدف از خلقت جهان چه بود؟ ”
در پاسخ به آن گفته بودند: ” دو چیز است یکی کار برای خدا (همان نیت درست و رسالت داشتن) و دیگری خدمت به خلق ”
خوشحال میشوم نظر و احساستان را بعد از خواندن این مقاله برایمان بنویسید.
با ذوق و شوق کامنت تک تک شما عزیزان را میخوانیم.
(نوشته شده توسط تیم تولید محتوای مستر استاد)
بسیار عالی بود
بسیار عالی بود. لذت بردم از نکته سنجی های شما. یک نکته ای که برام جای سوال داره اینه آیا با بازی سازی نمیتوان مدرس خوبی بود؟ من با تحقیقاتی که کرده ام به این نتیجه رسیده ام که امروزه انسانها آنقدر در مسائل شخصی و کاری خود غرق شده اند که هر لحظه به دنبال یک استراحتک هستند تا ازین فشارها کمی رهایی پیدا کنند. و در این زمینه باز آنقدر جلو رفته اند که گویی همه چیز زندگی متشکل از استراحتک های متعدد شده است. و بر اثر عادت به این استراحتک ها ذائقه ما طوری شده که اصلا حوصله کار جدی و طولانی رو نداریم. بنابراین یک مدرس هوشمند هم چاره ای جز انتقال مطلب به شیوه طنز یا بازی ندارد ظاهرا. حال اگر یک مدرس با این روش کارش را جلو ببرد آیا باید متهم به شومن بازی شود؟ لطفا برای من تفاوت بین بازی سازی معقول و شومن بازی را تشریح فرمایید.
باتشکر
سلام جناب بخشی عزیز
گیمیفیکیشن فوق العاده ضروری است و استدلال های شما همگی صحیح است.
سلام.
فکر کنم منظور نویسنده اون قسمتی بود که خرس قهوه ای میگفت :
“گوسفند من شیپیش داره / الاغ تو جیش داره . حالا همه بگید (تکرار کنید). بچه ها در نتیجه گوسفند شد شیپ.”
یعنی به قدری از یه تکنیک استفاده میکنن و هی کپی کاری میکنن مدرس ها تا حال همه رو بهم بزنند.
فرض کنید هر جا برید همه ی مدرس ها یه نوع بازی بهتون ارائه بدن . حالا هر چقدرم بازی جذاب باشه براتون خسته کننده میشه.
و نوشتند که اگر از یه حرکت خوشتون نمیاد بهتره نکنید هر چند خیلی خوب باشه.
مثلا آقای بقوسیان بدون بازی سازی و سفت سخت بودن توی آموزش هاشون خیلی هم موفق شدند.
پس مسئله اینه که بازی سازی خوبه به شرطی که خوب اجراش کنید.
و اینم در نظر داشته باشید وقتی کسی پکیج آموزشی میخره نمیخواد مدرس اش مثل شاخ های مجازی رفتار کنه و ازش ابهت یه استاد رو انتظار داره (خیلی هم دنبال سرگرم شدن نیست مگرنه میرفت اینستاگرام که مفته)
و اینکه شومن بودن از جایی ثابت میشه که وعده الکی بدی.